پارسوماش کجاست؟
سوالی که در ذهن هر خواننده و محقق تاریخ و حتی علاقمند به حقایق تاریخی وجود داشته و دارد، این است که "پارسوماش کجاست؟" در این مقاله سعی می شود که موقعیت واقعی پارسوماش به صورت استدلالی و نه به صورت حدس پر از خطا بررسی و به این سوال پاسخ داده شود.
عده ای از باستان شناسان مثل گیرشمن و مورخینی که حسن پیرنیا در تاریخ ایران باستان به آنها اشاره کرده است، با توجه به نام پارسوا در کتیبه های آشوری 844 و 836 و به دنبال آن 720 قبل از میلاد به اورارتو و مادای، سکونت قبیله ی پارس (پارسوا) را در کنار دریاچه ی رضائیه و با مهاجرت به کرمانشاه و ماهیدشت تصور کرده اند. غافل از آنکه اولاً این پارسوا گروهی نظامی در اتحادیه ی آریایی علیه آشور بوده است و ثانیاً با توجه به نظر دیاکونوف، پارسوا به معنی همجوار می باشد که چون قبایل همجوار اورارتو و مادای در جنگ شرکت کرده اند به عنوان پارسوا معرفی و در کتیبه ها نوشته شده اند و ثانیاً نوشتن کتیبه ها با توجه به اسامی قبایل شکست خورده بوده است که غرامت جنگی را سرشکن کرده و پرداخته اند و آشوریان برای تفاخر همه را مردم شکست خورده و تسلیم شده نام برده اند. بعد از قریب به سی سال در سال 691 در جنگ خلوله در کنار دجله در اتحادیه ی ایلام الیمائید و پارسوماش و الیپی و به رهبری ایلام با دولت آشور وارد جنگ می شوند. این حضور را گیرشمن مهاجرت از ارومیه به کرمانشاه و ادامه ی آن به خوزستان تصور کرده است و انشان را نیز در نزدیکی های مسجد سلیمان نام برده است.
در دوران اختلافات داخلی میان پادشاهان ایلام نوین سه و کشتار و تبعید برادران و برادر زاده ها و شورش های درونی و در عین حال حمایت حاکمیت ایلام به مرکز شوش و ماداکتو به دولت بین النهرین (بابل) در مقابل آشور و نهایتاً حملات آشور بانی پال به ایلام دو نکته روشن گردید: 1- پادشاه ایلام به جای توجه و توسل به آشور به سوی برادر خود حاکم هیدالی (محدوده ی بهبهان فعلی و ارگان و ارجان دوره ی ساسانی و اسلامی) روی آورد و در اینجا با مردم پارسوماش آشنا و از آنها خواست تا او را حمایت کنند که اجابت نشد. 2- آشور بانی پال که تجربه ی سال 691 حلوله با حضور پارسوماش را می دانست با فرستادن سفرایی به هیدالی هم از حاکم آنجا و هم از پارسوماش ها خواست تا در جنگ با ایلام به ایلامیان کمک نکنند که مورد موافقت قرار گرفت و از شرکت در جنگ به حمایت از ایلام علیه آشوریان خودداری کردند. 3- حملات آشور به ایلام و تصرف سرزمین های ایلامی و پیشروی تا باشیمو (باشت) و برگشت در هیدالی روشن گر این مطلب است که از شوش تا باشیمو پارسوماش ها به مقاومت بر نخاسته اند که خود بیانگر دو مطلب است. اولاً پارسوماش ها در این مسیر نبودده اند و ثانیاً با توجه به وعده های قبلی مقاومتی انجام نداده و سکوت اختیار کرده اند. مهمتر از همه در زمانی که آشوریان از باشیمو برگشته و در هیدالی مستقر شده اند رهبر (پادشاه) پارسوماش، کوروش در هیدالی با سران آشوری نشسته و اظهار تبعیت کرده و به دنبال آن و به خاطر اطمینان آشور بانی پال فرزند خود را به نام اروکو به عنوان گروگان به نینوا فرستاد. بنابراین جا دارد با دقت بیش تر به حضور پادشاه ایلام در هیدالی و آشنایی با قبایل پارسوماش و درخواست کمک و فرستادن سفیران آشوری به هیدالی و عدم حضور در جنگ و پیش روی آشور بانی پال و تا باشیمو و تصرف سرزمین های میان شوش، رامهرمز و هیدالی و ادامه لیشتر و گچساران و باشیمو (باشت) و برگشت به هیدالی و حضور کوروش در جلسات آنها و اظهار تبعیت به چند مطلب پی برد: اولاً پارسوماش در این زمان دارای وحدت و قدرت قابل ملاحظه ای بوده است. ثانیاً موقعیت جغرافیایی پارسوماش در پشت کوه های مسان هیدالس تا ایذه و محصور به کوههای خامی و خائیز و حاتم و متصل به کوه های منگشت بوده که از یک طرف به وسیله ی تنگه ها و پوزه های خاص با موقعیت های جغرافیایی شوش، رامهرمز و هیدالی تا باشت ارتباط داشته اند و در زمان آرامش خاص در فصل زمستان از مناطق جلگه ای دامنه ی کوه های یادشده تا ساحل خلیج را زیر پوشش قبایل دامدار خود قرار می دادند، ثالثاً قلعه های مستحکم در این موقعیت های کوهستانی حائل میان سرزمین پارسوماش (بلاد شاپور) تا بازرنگان (یاسوج) دوران اشکانی و ساسانی و مشرف و مسلط بر جاده ی اصلی از شوش به رامهرمز و هیدالی و انشلن دلیل محکمی است بر اینکه کوروش پادشاه پارسوماش با در نظر گرفتن تمام جوانب و احتیاط کامل در هیدالی با سرکردگان آشوری نشست داشته است و از طرف دیگر روشنگر آن است که ساکن در این نواحی بوده چراکه اگر ساکن حوزه ی ممسنی بودند در زمان حضور آنها در باشیمو با آنها می نشست و یا در بازگشت آنها به هیدالی و شوش نسازی به نشست با آنها نبود زیرا خود به سوی هیدالی و بعد شوش برگشته و خطر رفع شده بود. قرار داشتن پارسوماش با موقعیت جغرافیایی شرق رامهرمز تا لیکک و میان بلیکک و باغملک نیز منطبق با پارسوماش نبوده است. بنابراین اگر بخواهیم با تفسیر و تجزه و تحلیل بیش تری بپردازیم و گذری و نظری بر تنگه های میان دامنه های غربی رشته کوه های یاد شده و پارسوماش (بلاد شاپور) و قلعه های مستحکم ریشه دار در دوره ی هخامنشی و اشاره ای به حدس هانسمن در وجود شهر انشان مرکز ایالت انشان ایلامی و جایگاه و خاستگاه اقوام پارس و حفاری های سامنر باستان شناس مشهور و آثار مکشوف باستان شناسی داشته باشیم به وضوح بی اساس بودن نظریه ی حضور پارس ها در کناره ی دریاچه ی رضائیه و مهاجرت به کرمانشاه و ماهیدشت و از آنجا به انشان در خوزستان که بی اساس بودن انشان در خوزستان اظهر من الشمس است بر همگان خاص کارشناسان و محققان علم تاریخ واضح و آشکار است.
لذاا جا دارد در اینجا به چند مطلب اشاره کنم. اولاً به دلایل خاص سعی شده مختصر ولی استدلالی به میئله ی انشان (انزان) و پارسوماش که جزئی از انشان بوده اشاره شود تا هم تلنگری باشد به کارشناسان و محققان تاریخ تا در حدس گذشتگان دقیق تر شوند اگرچه باستان شناسان بزرگی مثل گیرشمن باشند که خدماتشان به تاریخ ایران شایسته ی بسی تقدیر است. همینطور کسانی که دلایل قاطع تری دارند با ارسال آن به من در روشن کردن این حقیقت کمکی کرده باشند و نیز یادآور این نکته باید بود که حوادث تاریخی را بدون شناخت مکان جغرافیایی آنها که همانا یکی از ارکان تاریخ است نمی توان با حدس و با توجه به حضور نظامیان از یک نژاد و قبیله مورد بررسی قرار داد. مطالب فوق اگرچه مختصر است ولی با ادامه ی آن تا دوره ی اسلامی تکمیل خواهد شد. با سلام و تشکر از همکاری شما در آینده.
No comments:
Post a Comment